Sunday, August 19, 2007

اصلا به من چه ؟؟؟

گردالو شب بدی را گذروند از صبح که بيدار شد دوست داشت با همه دعوا کنه امروز باید می رفت مدرسه
عجب شروع گندی
توی خیابون همه آدم ها با شکل های عجیب و غریبشون از کنارش رد می شدن
مدرسه خيلي خلوت بود هيچ كدوم از برو بچ اونجا نبودن
خانوم معلم درسش را داد و تموم شد
گردالو با سرعت برق برگشت خونه تا پيش دوستاش باشه
داشت بازي مي كردDaisyوقتي رسيد خونه
لولو جون زود اومد پيش گرالو خانوم تا توي خونه تنها نباشه
از برو بچز اصلا خبري نبود معلوم نيست كجا سرشون گرمه
لولو جون امروز خيلي سر حال بود و حسابي با گردالو بازي كردن
تا اينكه مثل هميشه سرو كله منگوله پيدا شد .
تا عصر همه چيز همينجوري گذشت و حسابي گردالو خانوم تو فضا بود
حالا داشت شب مي شد و گردالو خانوم براي مهموني بايد آماده مي شد ...
اون لباس لختيش را از توي كمد برداشت موهاش را هم درست كرد
و تند تند آماده شد بره مهموني
اونجا هم كه جو گير شد و بله ديگه
تا مي تونست خورد
ديگه خيلي دير شده بود و گردالو بايد بر مي گشت خونه
طبق معمول خوابش نمي يومد
لولو جونم كه ديد گردالو تنهاست پيشش موند و براش كلي حرف هاي خفن زد
گردالو هم كه جو گير ، حسابي لولو جون را خسته كرد
توي همين اوضاع بي خوابي بود كه دافه خسته با همه نازو عشوه هاش وارد شد
منگوله جون كه ديگه از هوش رفته بود و تند تند خواب پسرهاي پادشاه را مي ديد
دافه خسته هم مشغول سرو كله زدن با طرفدارهاش بود
لولوجون و گردالو هم كه در حال
آخ خودش اومد

راوي : سلام گردالو
گردالو : مي خوام بدونم مگه تو فضولي سلام به تو چه كه ما در حال چه كاري هستيم
راوي :خوب نه من فضول نيستم فقط خواستم .. اصلا راست مي گي به من چه
گردالو : حالا شد . پاشو برو بخواب كه ما كار داريم
راوي : خوب باشه من مي رم
خوب اين هم از پايان اين پست مسخره از اولش هم گفتم روز خوبي نبود
اگه دوست داشتيد چيزي بنويسيد مي تونيد توي وبلاگ اصلي گردالو نظراتتون را بديد
اصلا به من چه اصلا نظر نديد
من رفتم