Sunday, August 12, 2007

گردالو و یک روز پر کار

شونصد تا سلام به دوستای خوبه گردالو خانوم
جونم براتون بگه که این چند روز تعطیلی طبق برنامه قبلی گردالو خانوم به خوردن و خوابیدن و استراحت پرداخت
از اون جایی که خال خالی جون توی این تعطیلات شدیدا بیکار بود به گردالو پیشنهاد داد که با همدیگه بازی کنن
گردالو هم با کلی شرط و شروط برا اینکه خال خالی تقلب نکنه قبول کرد . شروع بازی همان و توی سرو کله هم زدن هم همان . بیشتر شبیه یک جنگ تن به تن شده بود . گردالو هر چی فکر می کرد نمی فهمید این جفت ها را خال خالی از کجا میاره . اما در آخر بازی ، اساسی یک حالی به خال خالی داد ویک مهرش را زد و خال خالی هم مارس شد
خال خالی که کم آورده بود بلند شد و رفت و تلویزیون را روشن کرد . گردالو خانوم هم برا که حالشو بگیره پرید رفت به لولو جون اس ام اس بازی
صبح این خانوم گرد بسیار مفید تموم شد.
ظهر را هم که با خوردن گذروند و دل گردش را گرد تر کردتا اینکه طرف های عصر تصمیم گرفتن کمی گردش کنن
بعد از گردش خسته اومد خونه . مسواکش را زد و رفت توی رخت خواب تا برای یک روز پر کار دیگه اماده بشه ....
عجب روزهای بی خودی داره این گردالو خانوم